نفسم هانا جاننفسم هانا جان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 36 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 29 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات کودکی هانا جونم

هانا دیگه واسه خودش خانومی شده

1393/6/19 14:39
نویسنده : مامانی
1,045 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامانی از 16شهریور تصمیم گرفتم از شیر بگیرمت هم زمان از ما جداهم بخوابی خیلی سخته وابستت شدم شب اول گریه ام گرفته بود خوابم نمی برد دوستتتتتتتتتت دارم دلیل زنده بودنم انشالله عکس جدید میام وبت سرم خیلی شلوغه چند روزی که شیر نخوردی و خودت تنها می خوابی بی قراری میکنی انشالله موفق میشم دوست جونیا به شما هم سر میزنم دوستتون دارمبوس

پسندها (15)

نظرات (12)

ابجی سجا
19 شهریور 93 14:52
برایت و ان یکاد میخوانم و آیت الکرسی البته با نگاهم دعایت می کنند چون می گویند نگاه عاشق دعاست …
مامانی
پاسخ
مامانی آرتینا جان***
19 شهریور 93 16:13
سلام گل دختر مبارکه بزرگ شدی شیرم که نمیخوری تنهایی هم که میخوابی خدا رو شکر الهی هیرو جان شما داری الان اذیت میشی مگه نه من از حالا بفکر اینم که چطور بدون آرتینا جونم بخوابم ولی اینم یه بخشی از وظایف دلسوزانه مادر بودنه امیدوارم این بخش از زندگی هانا جونمو به خوبی پشت سر بزارین راستی هیرو جان خیلی دیر بدیر میاین دلمون براتون تنگ میشه.
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم مرسیخیلی وابستشم الانم گاهی وقت ها شب گریه ام میگیره انشالله تو هم موفق میشی دوستتون دارم به خدا عزیزم خیلی سرگرم کارخونم هانا هم اذیت میکنه سرم خلوت بشه زود زود میام چند روز بود مهمونی بودم وبعد هم مهمونی دادم تو پارک دوست های شوهری رو دعوت کرده بودم
مامان سمانه
19 شهریور 93 16:36
ماشا... ب هانا جون ک دیگه خانم و گل شده خدا برات حفظش کنه
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جونی
مامان تینا و...
19 شهریور 93 16:55
مامانی
پاسخ
مامان زهرا
19 شهریور 93 17:36
ان شالله هرچه زودتر موفق میشی عزیزم
مامانی
پاسخ
مرسی انشالله
فایضه مامانه عسل
20 شهریور 93 1:27
سلام گلم ... ایشالله راحت از شیر بگیریش .... ببوس گلتو از طرفم
مامانی
پاسخ
سلام مرسی ممنونم
مریم مامان دونه برفی
20 شهریور 93 9:01
آفرین هانا جونی من که بزرگ شده و دیگه میمی نمیخوره که دیگه خودش تنها میخوابه ... عزیزم موفق باشی ولی اگه تو یه اتاق دیگهتنها میذاریش مواظبش باشی ها سعی کن هرچند ساعت یکبار بهش یر بزنی ..من که نتونستم و آخرش هم امیر علی و آوردم تو اتاق خودمون ولی یه جای خوشگل و دنج براش در نظر گرفتم و جدای از خودمون میخوابونمش چون تختش اینجا جا نمیشه...خودش عاشق رختخوابش شده ...
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جونی عزیزم شب اول خیلی سر زدم ولی الان دیگه سه بار سر میزنم خدا حفظش کنه امیر علی جونو
زیــنب (مامان)
20 شهریور 93 16:35
سلام عزیزم چرا گریت بگیره کار خوبی میکنی هرچی سنش کمتر باشه بهتره من چی تازه دخملامو از خودم جدا کردم گاهی مجبورم تا سپیده دم کنارشون بخوابم بهر حال هانا جون خیلی خوشبخته که مادر خوش قلبی مثل شما داره
مامانی
پاسخ
اخه خیلی وابستشم خوبه انشالله تو هم بتونی
مامان دلنیا
22 شهریور 93 8:27
قربونت برم الهی که داری مستقل میشی. اره عزیزم واقا خیلی سختههههههههههههههههه ایشالله همیشه سلامت وشاد باشین
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جونی
نیکــو
22 شهریور 93 12:34
عزیزم تلگرافت و چک کن لطفا رمز فرستادم
مامانی
پاسخ
باشه مرسی
مامانی آرتینا جان***
23 شهریور 93 0:27
سلام هانا جان تولد بابایی مبارک انشالله همیشه سالم و‌سلامت باشن و سایشون بالاسر شما و مامانی باشه.
مامانی
پاسخ
مرسی گلم انشالله
مامان لیلی
23 شهریور 93 10:50
خسته نباشی عزیزم... شما یه مامان مهربان و وظیفه شناسی. خیلی خوبه که به هانا کوچولو کمک میکنی مراحل رشدش رو ب موقع پشت سر بذاره به امید خدا موفق میشی.... هانا کوچولوی خوشگل ! به جمع خانوم بزرگا خوش اومدی
مامانی
پاسخ
اره دخترم واسه خودش مستقل شده مرسی