سرما خوردگی هانا جونم
مامان بمیره امروز صبح خیلی مریض بودی بردیمت دکتر فدات بشه مامانخیلی اذیتت میکرد سرما خوردگیت خلاصه دوتا امپول بهت زدن داشتم سکته میکردم خیلی نگرانت بودم دیشب هم تب داشتی نخوابیده بودی دکترت هم گفت باید فردا ببریش پیش متخصص گوش عفونت گوشش تموم نشده من بمیرم و مریضیه تورو نبینم عزیزترینم الان هم خوابت برده هانا خیلی سخته مریضی تورو ببینم ای کاش من مریض بودم وتو مریض نبودی دردوبلات بخوره به سرم عزیزترینم انشالله به زودی خوب میشی طاقت ناراحت بودن تورو ندارم خیلی سخته جلو چشام درد بکشی جاییت درد بکنه دردت بخوره به من فقط تو مریض نشی دوستت دارم دلیل زنده بودنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی